محل تبلیغات شما

متروی تهران ایستگاهی دارد به نام "جوانمرد قصاب"

این جوانمرد، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه!

هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»

وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مالی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت را دو برابرِ پول مشتری، گوشت می داد.

گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: بفرما مابقی پولت.»

عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست! این جوانمرد در 43 سالگی و در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.

"شهید عبدالحسین کیانی" همان ''جوانمرد قصاب'' است! روحش شاد.

 

جوانمرد قصاب کیست؟

نهم ربیع الاول، آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج)

وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد

مشتری ,پول ,گوشت ,نمی ,جوانمرد ,عبدالحسین ,می داد ,می گفت ,جوانمرد قصاب ,پول را ,و می

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت مطلب|سعد الدین وراوینی - شعرا